لبھات طعم پرتقالی بود ، عالی بود
شمالی بود ،عالی بود
تب دارِ
تو سرخِ
دیدم نشستی پیش من با یک کتاب شعر
شاید تصاویری خیالی بود ، عالی بود
سبز و آبی موھای کوتاھت
ِ ترکیب ِ
ِ مست شالی بود ، عالی بود
شکل طلوعِ
ِ توت سرخ ... توی پارک
در خواب دیدم زیرِ
خوابم دقیقا آن حوالی بود، عالی بود
ھی فکر کردم با خودم(باران،تو،من،یک چتر)
حتی اگر فکر محالی بود ، عالی بود...
عشق از تو آغاز می شود دختر!
تویی که جان بخشیده ای به این همه عشق...
موی بلند و گونه سرخت اگر نبود،
دنیا اگر لبِ اناری و بلندی مژگانت را کم داشت، عاشق نداشتیم در جهان...
حتم دارم قبل از تو احساسی وجود نداشت و خدا به وقت آفریدن تو بیشتر از همیشه لبریز عشق بوده است
بستگی به تو دارد عشق
به تو و دخترانگی هایت...
هرچند ساله که هستی،
دخترانگی ات را از یاد نبر
تا دنیا زیبایی کم نیاورد!
روزت را جشن بگیر چشم و چراغ دنیا
به خودت ببال که اگر نبودی...
سلام تابستان !
فصل خوب خاطره انگیزِ من ...
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بوی فراغت می دهد
بادهای لطیف و ملایم بعد از ظهرت ؛
مرا یاد بازی و شیطنت کودکی ام می اندازد
یاد روزهایی که آمدنت ؛
پایان درس و مشغله ها بود
نام تو تداعی کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهوی کودکان بازیگوش است ...
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمت لبخند کودکی ام ؛
تو را دوست دارم ...
آغوش آرام و بی دغدغه ات ؛
جان می دهد برای تفریح ،
برای سفر ،
برای فراموشی ....
من عاشق ترین آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
که نیازم به آفتاب نگاهت بود
به هر سو که می چرخیدی
می چرخیدم و می چرخیدم
و من عاشق ترین بی برواترین تنهاترین
آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
از خود می مردم و
در قلب تو که به فراخنای هستی است
ذره ذره جای می گرفتم و جای می گرفتم
و من عاشق ترین . . بی پرواترین . .تنهاترین
آفتابگردان مزرعه ی عشق بودم
که یک نگاهت را
به عالمی نفروختم...